English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (6984 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
update U مطابق روز پیش بردن
updated U مطابق روز پیش بردن
updates U مطابق روز پیش بردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
standard U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standards U مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
to push out U پیش بردن جلو بردن
imbibe U تحلیل بردن فرو بردن
imbibed U تحلیل بردن فرو بردن
imbibes U تحلیل بردن فرو بردن
imbibing U تحلیل بردن فرو بردن
masochism U لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
correspondents U مطابق
secundumn U مطابق
similiar U مطابق
agreeably to U مطابق
similar U مطابق
matched U مطابق
within U مطابق
correspondent U مطابق
according to U مطابق
after U مطابق
from U مطابق
pursuant U مطابق
incompliance with U مطابق
in register U مطابق
according U مطابق
respondents U مطابق
corresponding U مطابق
accordant U مطابق
consilient U مطابق
complied with U مطابق با
congurous U مطابق
corresponding to U مطابق با
corresponding to U مطابق
correspoundent U مطابق
correspounding U مطابق
even with U مطابق
respondent U مطابق
frae U مطابق
in keeping U مطابق
confirming U مطابق
complied U مطابق با
complies U مطابق با
comply U مطابق با
complying U مطابق با
traditionally U مطابق احادیث
fashionably U مطابق معمول
synchronizes U مطابق بودن
corresponding U مطابق متشابه
pedagogically U مطابق فن تعلیم
trendier U مطابق آخرین مد
conform to U مطابق بودن با
synchronize U مطابق بودن
astronomically U مطابق هیئت
relevant U وابسته مطابق
trendiest U مطابق آخرین مد
as usual U مطابق معمول
orthodox U مطابق مرسوم
newfashioned U مطابق مد روز
up-to-date U مطابق روز
hygienically U مطابق بهداشت
up to date U مطابق روز
correspond U مطابق بودن
corresponded U مطابق بودن
physiologically U مطابق فیزیولوژی
corresponds U مطابق بودن
to correspond to U مطابق بودن
to U برحسب مطابق
after the manner of U بتقلید مطابق
constitutionally U مطابق قانون
in accordance with U مطابق موافق
posher U مطابق مد روز
synchrinized U مطابق بودن
posh U مطابق مد روز
at my request U مطابق با تقاضای من
testamentary U مطابق با وصیت
synchronised U مطابق بودن
geometrically U مطابق هندسه
correspound U مطابق بودن
by the square U مطابق نمونه
by my watch U مطابق ساعت من
pursuant to U مطابق برحسب
adjust U مطابق کردن
trendy U مطابق آخرین مد
synchronising U مطابق بودن
homologize U مطابق شدن
synchronises U مطابق بودن
poshest U مطابق مد روز
meets U مطابق شرایط بودن
ethnologically U مطابق علم نژادشناسی
cut-and-dried U مطابق نقشه وبرنامه
modular U مطابق اندازه یامقیاس
classic U مطابق بهترین نمونه
cut and dry U مطابق نقشه وبرنامه
parallelled U نظیر مطابق بودن با
paralleling U نظیر مطابق بودن با
classics U مطابق بهترین نمونه
metronomic U مطابق میزانه شمار
parallelling U نظیر مطابق بودن با
true copy U رونوشت مطابق با اصل
cut and dried U مطابق نقشه وبرنامه
biblical U مطابق کتاب مقدس
true life U مطابق زندگی روزمره
paralleled U نظیر مطابق بودن با
currency U مطابق روز بودن
anno hegirae U مطابق تقویم هجری
pedagogical teaching U اموزش مطابق فن تعلیم
pedagogically U مطابق علم اموزش
ideals U مطابق نمونه واقعی
currencies U مطابق روز بودن
technically U مطابق اصول فنی
accentually U مطابق تکیه صدا
to keep step to a band U مطابق موزیک پازدن
quite the thing U مطابق بارسم معمول
dialectically U مطابق قواعد منطق
parallel U نظیر مطابق بودن با
discretionally U مطابق میل و اختیار
parallels U نظیر مطابق بودن با
reconstruction U نمونه مطابق اصل
reconstructions U نمونه مطابق اصل
up-to-date U مطابق اخرین طرز
constitutional U مطابق قانون اساسی
ideal U مطابق نمونه واقعی
up to date U مطابق اخرین طرز
ethically U مطابق علم اخلاق
keping with one's view U مطابق نظرکسی بودن
musically U مطابق اصول موسیقی
meet U مطابق شرایط بودن
anatomically U مطابق علم تشریح
tallied U تطبیق کردن مطابق بودن
standardizing U مطابق درجه معینی دراوردن
answering U بدرد خوردن مطابق بودن
ideally U مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
tally U تطبیق کردن مطابق بودن
orthodox U مطابق عقاید کلیسای مسیح
tallying U تطبیق کردن مطابق بودن
answers U بدرد خوردن مطابق بودن
standardising U مطابق درجه معینی دراوردن
sunwise U مطابق گردش عقربک ساعت
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
adjusts U تسویه نمودن مطابق کردن
standardised U مطابق درجه معینی دراوردن
standardises U مطابق درجه معینی دراوردن
standardize U مطابق درجه معینی دراوردن
standardizes U مطابق درجه معینی دراوردن
phonetioist U طرفداری املای مطابق صدا
models U مطابق مدل معینی در اوردن
modelled U مطابق مدل معینی در اوردن
modeled U مطابق مدل معینی در اوردن
model U مطابق مدل معینی در اوردن
adjusting U تسویه نمودن مطابق کردن
standardization U مطابق معیار خاص دراوردن
scriptural U مطابق متن کتاب مقدس
that i snot in keepingwith our U این مطابق نظریه مانیست
with the sun U مطابق گردش عقربک ساعت
sovietize U مطابق رژیم شوروی کردن
up to date U امروزی تازه مطابق روز
synchronize U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronises U همزمان شدن با هم مطابق کردن
synchronised U همزمان شدن با هم مطابق کردن
moresque U مطابق با سبک مغربیهای افریقا
synchronizes U همزمان شدن با هم مطابق کردن
tallies U تطبیق کردن مطابق بودن
grammatically U مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
answer U بدرد خوردن مطابق بودن
synchronising U همزمان شدن با هم مطابق کردن
ethnically U مطابق علم طوایف بشر
conventional U مرسوم مطابق ایین وقاعده
answered U بدرد خوردن مطابق بودن
up-to-date U امروزی تازه مطابق روز
to marry well U جفت [زوج] مطابق بهم بودن
temporalize U مطابق مقتضیات وقت عمل کردن
sinify U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
to pursue a plan U مطابق طرح یا نقشهای پیش رفتن
grammatical U صرف و نحوی مطابق قواعد دستور
clockwise U مطابق گردش عقربههای ساعت راستگرد
sinicize U مطابق اداب ورسوم چینی کردن
rhetorically U مطابق علم معانی بیان یا فصاحت فصیحانه
standardized U مطابق نمونه و معیار عمومی تهیه شده
standard load U بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
conventionally U برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
accordantly U بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
phonetist U متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
It is to your taste (liking). U باب دندان شما است ( مطابق میل وسلیقه )
phoneticism U عقیده به نوشتن و املا کردن کلمه مطابق صدایا تلفظان
scholastically U موافق اصول اموزشگاهها مطابق منطق قدیمی ها طلبه وار
an iconic statue U مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
to pattern out U ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
synchronizes U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronising U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronised U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronises U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronize U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
to adjust U وفق دادن [سازگار کردن] [مطابق کردن ]
formfitting U مطابق طرح بدن بشکل بدن
stylish U باب روز مطابق مد روز
find out U پی بردن
discovers U پی بردن
discovering U پی بردن
discovered U پی بردن
discover U پی بردن
transported U بردن
overblow U بردن
Recent search history Forum search
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
1دست بردن در چیزی - dast bordan dar chizi
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com